افکار و رفتار خودکشی فرآیندهای پیچیده ای هستند که دامنه آنها از افکار خودکشی تا برنامه ریزی و اقدام به آن و مرگ در اثر خودکشی گسترده است. در حقیقت رفتار خودکشی نتیجه تعامل عوامل زیستی، ژنتیکی، روان شناختی، اجتماعی، محیطی و موقعیتی است.
تعریف خودکشی و اقدام به خودکشی در طی سال ها دستخوش تغییر شده است. دو لئو و همکاران خودکشی را یک اقدام غیر متعارف با نتیجه مرگبار تعریف کرده اند که در آن فردی که بر اثر خودکشی جان خود را از دست داده با آگاهی از پیامدهای بالقوه مرگبار عمل خود و با قصد تحقق آن عمل خودکشی را آغاز کرده و به انجام رسانده است .
رفتارهای خودکشی غیر مرگبار که اقدام به خودکشی و آسیب به خود عمدی را در بر می گیرد، به صورت زیر تعریف شده است:
عملی نامتعارف با پیامدی غیر مرگبار که در آن فرد اقدام کننده با پیش بینی و قبول خطر مرگ یا آسیب جسمی و با قصد تحقق این نتایج به آن اقدام کرده و آن را به انجام می رساند.
خودکشی افراد همه گروه های سنی، فرهنگی و جوامع را تحت تأثیر قرار می دهد. آمار اقدام به خودکشی بسیار بالاتر از خودکشی کامل است. مطالعات نشان داده اند که وقوع رفتارهای خودکشی غیر کشنده حداقل 10 برابر بیشتر از خودکشی منجر به فوت است. رفتارهای خودکشی غیر کشنده در میان نوجوانان شایع ترند و با افزایش سن کاهش می یابند.
هر مورد اقدام به خودکشی و خودکشی به طور مستقیم یا غیر مستقیم بر اطرافیان تأثیر می گذارد. این موضوع تأثیر کوتاه مدت و بلند مدت بسیاری بر بازماندگان از جمله همسر، والدین، فرزندان، اعضای خانواده، دوستان، همکاران و همسالان خواهد گذاشت.
باورهای نادرست بسیاری درباره رفتار خودکشی وجود دارد که در ادامه به شایع ترین آنها می پردازیم.
یکی از رایج ترین باورهای نادرست درباره رفتار خودکشی، غیر قایل پیشگیری بودن آن است. اغلب افرادی که گرایش به خودکشی دارند، احساسات متناقضی درباره مرگ دارند. حتی افسرده ترین افراد نیز تا آخرین دقایق بین میل به زندگی و میل به پایان دادن به درد و رنجشان تردید دارند. شواهد علمی متعددی در تأیید اثربخشی تعداد قابل توجهی از مداخلات پیشگیری وجود دارد.
هنگامی که فردی افکار خودکشی خود را بیان می کند نباید آن را تلاشی برای جلب توجه قلمداد کرد بلکه در حقیقت آن فرد ناامید است و رنج عاطفی بسیاری را تجربه می کند. گفتگو درباره افکار خودکشی و برنامه ریزی برای آن، اقدام به خودکشی و نا امیدی را افزایش نمی دهد. بر عکس، گفتگوی آزادانه درباره خودکشی می تواند یک روش پیشگیری/ درمانی مؤثر باشد. به علاوه گفتگو درباره خودکشی از طریق تشویق افراد به جستجوی کمک می تواند باعث نجات جان آنها شود.
خودکشی یک واکنش طبیعی به استرسورهای عمده زندگی نیست. خودکشی واکنشی غیرمعمول و نامناسب به یک موقعیت نسبتا طبیعی در زندگی است. همه افراد در طول زندگی خود با موقعیت های استرس زا یا رویدادهای منفی متعددی مواجه می شوند، اما همه آنها درگیر افکار خودکشی نمی شوند و برای خودکشی برنامه ریزی نمی کنند.
اکثر اقدام کنندکان به خودکشی و قربانیان آن افکار خودکشی خود را پیش از اقدام به خودکشی بیان کرده اند. بنابراین هر گونه بیان افکار خودکشی باید جدی گرفته شده و جستجوی کمک تشویق شود.
تحقیقات به روشنی نشان داده اند که رفتار خودکشی یک معضل پیچیده و چند عاملی است. هرگز نمی توان یک علت واحد را برای رفتار خودکشی بر شمرد. رفتار خودکشی همیشه از اثر متقابل عوامل خطر و فقدان عوامل محافظ در برابر رفتار خودکشی ناشی می شود.
عوامل خطر شامل ویژگی هایی هستند که احتمال گرایش به خودکشی، اقدام به خودکشی و خودکشی کامل را در افراد افزایش می دهند. این عوامل عبارتند از: اختلال های روانی (مانند اختلال افسردگی، اختلال مصرف مواد)، بیماری های جسمی (مانند مشکلات پزشکی که منجر به درد مزمن می شوند)، تجربه های منفی زندگی (از دست دادن والدین در سنین پایین، مورد آزار و اذیت قرار گرفتن) ویژگی های فردی (مانند نومیدی، پرخاشگری) و سابقه قبلی اقدام به خودکشی. عوامل خطر ثابت نیستند و ممکن است در کشورهای مختلف متفاوت باشند.
عوامل محافظ شامل ویژگی هایی هستند که احتمال گرایش به خودکشی، اقدام به خودکشی و خودکشی کامل را در افراد کاهش می دهند. تصویر خود مثبت، مهارت های حل مسئله کارآمد، رفتارهای کمک خواهی، حمایت های اجتماعی نمونه هایی از عوامل محافظ بالقوه هستند.
مدل زیر یک مدل زیستی-روانی-اجتماعی یکپارچه را نشان می دهد. این مدل بر اساس تأثیری که عوامل خطر زیستی، روانشناختی و روانپزشکی و اجتماعی می توانند در شکل گیری رفتارهای خودکشی داشته باشند ارائه شده است. این مدل بر سه عامل کلیدی متمرکز است:
عوامل وابسته به صفات مانند عوامل ژنتیکی، زیستی و روانی (مانند سروتونین، اختلالات شخصیتی و اختلالات شناختی روانی)
ویژگی های وابسته به حالت مانند افسردگی، نومیدی که نتیجه استرسورهای زندگی (مانند بحران های اقتصادی، مشکلات اجتماعی، خشونت های خانگی) یا اختلال های روانپزشکی هستند.
عوامل آستانه ای که می توانند منجر به افزایش خطر خودکشی شوند با برعکس اثر حفاظتی در مقابل آن را به دنبال داشته باشند. به عنوان مثال دسترسی به ابزار کشنده می تواند آستانه رفتار خودکشی را کاهش دهد در حالی که وجود یک نظام سلامت کارآمد و در دسترس می تواند اثر حفاظتی داشته باشد و از توسعه رفتارهای خودکشی در افراد جلوگیری کنند.
استراتژی های پیشگیری از خودکشی می تواند بر اساس جمعیت مورد نظر در یکی از سه سطح استراتژی قرار گیرند.
مدل USI (Universal-Selective-Indicated) برای پیشگیری از خودکشی سه سطح پیشنهاد می کند: پیشگیری همگانی، پیشگیری انتخابی و پیشگیری موردی
برای دستیابی به یک برنامه پیشگیری موثر توصیه می شود که اقدامات در هر سه سطح انجام شود، زیرا پیشگیری از خودکشی نیازمند یک رویکرد چند جانبه است که شامل اقدامات مختلف در سطوح مختلف مداخله می شود.
استراتژی های زیر به طور معمول در اقدامات اجرایی پیشگیری از خودکشی در اتحادیه اروپا مورد استفاده قرار می گیرند. استراتژی های مشخص شده در سطوح مختلف پیشگیری اعم از پیشگیری همگانی، پیشگیری. انتخابی و پیشگیری موردی عمل می کنند (جدول 1)
برخی از استراتژی ها بر یک سطح پیشگیری خاص تمرکز دارند )مثلا برنامه های مختص گروه های آسیب پذیر، بر پیشگیری انتخابی متمرکز هستند(، سایر استراتژی ها ترکیبی از سطوح مختلف هستند (مثلا ارتقاء سلامت روان می تواند شامل هر دو سطح پیشگیری همگانی و انتخابی باشد).
با توجه به این که استراتژی های ارتقاء سلامت روان اغلب نقش موثری در بهبود عوامل محافظ رفتار خودکشی از جمله تاب آوری، پذیرش اجتماعی، محیط های امن )مانند مدرسه و محیط کار( دارند، می توانند به جلوگیری از خودکشی کمک کند.
ارتقاء سلامت روان شامل طیفی از استراتژی ها است که می توانند در سطح فردی، جامعه یا در هر دو سطح اجرا شوند:
استراتژی هایی که بر افراد متمرکز هستند، هدفشان افزایش تاب آوری هیجانی و کاهش آسیب پذیری در برابر مشکلات سلامت روان از طریق ارتقاء مهارت های فردی، عزت نفس، مهارت های مقابله ای، مهارت های حل مسئله و خودیاری است که منجر به افزایش ظرفیت مقابله با مراحل گذار و استرس های زندگی می شود.
نمونه هایی از این استراتژی ها برنامه های پیشگیری مبتنی بر مدرسه و ابزارهای خودیاری آنلاین هستند.
در سطح جامعه، استراتژی های ارتقاء سلامت روان به افزایش همبستگی و انسجام اجتماعی کمک می کند. این استراتژی ها می توانند شامل افزایش آگاهی، انگ زدایی و تبعیض زدایی، ایجاد محیط های حمایتی )مانند شبکه های خودیاری( در بخش های مختلف، از جمله در مدارس، محل کار، باشگاه ورزشی، مراکز اجتماعی، خانه های سالمندان و غیره باشد.
برخی از استراتژی ها ترکیبی از اقدامات سطوح مختلف پیشگیری هستند. برای مثال، کمپین های آگاهی رسانی می توانند منجر به بهبود نگرش به اختلال افسردگی شوند (در سطح جامعه) و رفتار کمک خواهی را در افراد تسهیل کنند (در سطح فردی).
استراتژی هایی که رفتار کمک خواهی را در افراد دارای گرایش به خودکشی تسهیل می کنند، می توانند در پیشگیری از خودکشی مفید واقع شوند. در دهه های گذشته، تعداد قابل توجهی از کشورها، خدمات خطوط امداد تلفنی و امداد آنلاین را ارائه کرده اند که می تواند راه ارتباطی خوبی برای دسترسی به فرد دارای گرایش به خودکشی باشند.
بسیاری از کشورها برای کمک به افراد دارای گرایش به خودکشی، خدمات امداد تلفنی در شرایط بحران ارائه می دهند. مطالعات اندکی اثربخشی این خطوط تلفنی را مورد بررسی قرار داده اند، اما بیشتر مطالعات حاکی از اثربخشی این خطوط هستند. اخیرا نتایج یک نظرسنجی آنلاین از تماس گیرندگان با خطوط امداد تلفنی پیشگیری از خودکشی در بریتانیا نشان داد که آنها سطح رضایتمندی بالایی را از خدمات تلفنی گزارش کرده و تماس خود را سودمند ارزیابی کرده بودند.
در دهه گذشته جستجوی کمک به صورت آنلاین به میزان قابل توجهی در میان مردم افزایش یافته است. اینترنت منابع وسیعی را برای پیشگیری از خودکشی در اختیار کاربران قرار می دهد. بسیاری از خطوط امداد آنلاین خدمات خود را از طریق ایمیل، چت و شبکه های اجتماعی ارائه می دهند.
امکان کسب اطلاعات مورد نظر به صورت ناشناس، مردم را به جستجوی کمک به صورت آنلاین تشویق می کند. به این ترتیب خدمات الکترونیک سلامت روان می تواند به عنوان یک منبع کمک در دسترس محسوب شده و آستانه مراقبت های بهداشتی و پیشگیری را کاهش دهد.
آموزش متخصصان سلامت روان و رابطین بهداشتی یک استراتژی متداول در پیشگیری از خودکشی است. این موضوع با آموزش و یا تهیه راهنمای آموزشی برای مسئولین کلیدی محقق می شود.
مطالعات نشان داده اند که ارائه آموزش یک استراتژی موثر در حوزه پیشگیری از خودکشی است. تأثیر آموزش در ارتقاء دانش و نگرش درباره پیشگیری از خودکشی به اثبات رسیده است.
آموزش می تواند به گروه های هدف متفاوتی ارائه شود. آموزش پزشکان عمومی برای تشخیص و درمان اختلال افسردگی، افکار و رفتارهای خودکشی یکی از مهمترین استراتژی های پیشگیری از خودکشی است. همچنین شواهد نشان داده اند که آموزش می تواند برای پرستاران و دانشجویان روان شناسی نیز بسیار مفید باشد. زیرا توانایی آنها را در زمینه ارزیابی خطر، ارزیابی نیاز مراقبت های بهداشتی و انجام مداخلات پیشگیری از خودکشی بهبود می بخشد.
به علاوه رابطین بهداشتی مانند معلمان، مشاوران، کارشناسان پیشگیری، کارشناسان جوانان و ارائه دهندگان مراقبت های بهداشتی به سالمندان می توانند نقش مهمی در شناسایی افراد در معرض خطر و ارجاع افراد دارای گرایش به خودکشی به مراکز مرتبط داشته باشند. برای مثال، تأثیر آموزش معلمان و کارشناس جوانان در شناخت علائم هشدار دهنده رفتارهای خودکشی و نحوه مداخله و ارجاع در شرایط بحرانی به اثبات رسیده است.
سایر رابطین بهداشتی که می توانند تحت آموزش های پیشگیری از خودکشی قرار گیرند، عبارتند از: روحانیون، نیروی انتظامی، داروسازان و نگهبانان زندان ها.
نتایج پژوهش ها، بررسی های سیستماتیک و متاآنالیزها در مورد نقش گزارش های رسانه ای درباره خودکشی مکررا نشان می دهد که گزارش موارد خودکشی به ویژه گزارش روش خودکشی یا خبر خودکشی اشخاص مشهور، می تواند منجر به رفتارهای خودکشی تقلیدی شود. بنابراین با توجه با افزایش آگاهی درباره نقش حیاتی اصحاب رسانه در زمینه پیشگیری از خودکشی، بسیاری از کشورها راهنما و برنامه های آموزشی ویژه برای اصحاب رسانه تدوین کرده اند.
تأثیر استفاده از راهنمای رسانه در ارتقای کیفیت گزارش رسانه ها در مورد رفتار خودکشی به اثبات رسیده است.
علاوه بر راهنمای رسانه، برخی از کشورها )مانند استرالیا، بلژیک و دانمارک( با اهدای جوایز رسانه ای از دست اندرکاران رسانه برای گزارش مسئولانه خودکشی تقدیر می کنند. مطالعات نشان می دهند که اهدای جوایز رسانه ای می تواند مشوقی برای اجرای راهنمای رسانه باشد.
برخی از جمعیت ها در معرض خطر بیشتر شیوع افکار و رفتارهای خودکشی هستند. به عنوان مثال، بازماندگان خودکشی، گروه های اقلیت و گروه های سنی خاص. در نظر گرفتن گروه های آسیب پذیر و طراحی مداخلات ویژه برای آنها در برنامه ریزی و تدوین استراتژی های پیشگیری از خودکشی، بسیار حائز اهمیت است.
لازم به ذکر است که گروه های آسیب پذیر محدود به موارد زیر نیستند و خطر ایجاد رفتارهای خودکشی در یک گروه جمعیتی خاص می تواند در طول زمان دستخوش تغییر شده و تحت تأثیر عوامل فرهنگی یا اجتماعی قرار گیرد.
سابقه خودکشی و اختلال روانی در بستگان به عنوان عوامل خطر ایجاد رفتار خودکشی شناخته شده است. بنابراین، فردی که عضوی از خانواده یا شخص مهمی در زندگی خود را در اثر خودکشی از دست داده است، در معرض خطر بیشتر ابتلا به بیماری های جسمی، روانی و رفتارهای خودکشی است.
برخی از کشورها از جمله بریتانیا، بلژیک و سوئد، با ایجاد شبکه ها و گروه های حمایتی برای بازماندگان خودکشی و ارائه منابعی درباره نحوه مواجهه با خودکشی بستگان و یا با ایجاد خطوط امداد تلفنی برای افراد داغ دیده از خودکشی، اقدامات پیشگیرانه ای را برای بازماندگان خودکشی انجام می دهند.
گروه های اقلیت شامل افراد همجنسگرا، تراجنسیتی و دو جنسیتی (LGBT) و اقلیت های قومی به عنوان گروه های آسیب پذیر نسبت به رفتار خودکشی شناخته شده اند.
افراد همجنسگرا و دوجنسگرا در مقایسه با افراد دگر جنسگرا در معرض خطر بیشتر ابتلا به اختلال های روانی، افکار خودکشی، سوء مصرف مواد و آسیب به خود هستند. مطالعات مختلف میزان اقدام به خودکشی را در جوانان همجنسگرا و جوانان دو جنسیتی بین 01 تا 35 درصد گزارش کرده اند. همچنین مطالعات حاکی از میزان بالای اقدام به خودکشی در افراد تراجنسیتی است. نتایج مطالعه ای در اروپا نشان داد که نرخ اقدام به خودکشی در مهاجرانی با فرهنگ های متفاوت و از کشورهایی با نرخ خودکشی بالاتر، در مقایسه با جمعیت بومی بیشتر است. به همین دلیل در برخی از کشورها از جمله آلمان، اقدامات ویژه ای برای پیشگیری از خودکشی در مهاجران در نظر گرفته شده است.
مطالعات حاکی از نرخ بالای خودکشی در سالمندان است، در حالی که نرخ رفتارهای خودکشی غیر کشنده در نوجوانان بیشتر است.
بازبینی برنامه های پیشگیری از خودکشی در سالمندان نشان می دهد که اغلب برنامه ها در کاهش افسردگی، احساسات و افکار خودکشی یا میزان خودکشی موثر بوده اند. همچنین اغلب برنامه ها بر کاهش عوامل خطر، مانند کاهش انزوا و بهبود غربالگری و درمان اختلال افسردگی متمرکز بودند و تنها تعداد اندکی از آنها عوامل محافظ مانند بهبود تاب آوری و سالمندی مثبت را مد نظر قرار داده بودند. در نظر گرفتن این موضوع می تواند یک رویکرد نوآورانه و موثر در حوزه پیشگیری از خودکشی باشد.
توسعه مداخلات هدفمند و مناسب برای گروه های آسیب پذیر یکی از مواردی است که در تدوین استراتژی های پیشگیری از خودکشی می تواند مورد توجه قرار گیرد. این مداخلات می تواند شامل موارد زیر باشند:
تأکید بر افزایش تاب آوری گروه های آسیب پذیر؛
فراهم کردن خدمات حمایتی ویژه برای گروه های آسیب پذیر (از طریق ایجاد گروه های حمایتی، توسعه خطوط امداد تلفنی، نشریه ها و بروشورهای آموزشی و غیره؛)
بهبود دسترسی به مراقبت ها برای گروه های آسیب پذیر؛
افزایش آگاهی (و در برخی موارد انگ زدایی) در مورد گروه های آسیب پذیر از طریق آموزش جمعیت عمومی، رابطین بهداشتی و متخصصان سلامت روان استراتژی 5- برنامه های هدفمند برای گروه های پر خطر هدف برنامه هایی که برای گروه های پر خطر خودکشی طراحی می شوند، توسعه استراتژی های غربالگری و درمان و مراقبت از افراد در معرض خطر بالای خودکشی است. افراد با سابقه قبلی اقدام به خودکشی و افراد مبتلا به اختلال های روانی بیشتر از سایر گروه ها در معرض خطر افکار و برنامه های خودکشی هستند.
هدف برنامه هایی که برای گروه های پر خطر خودکشی طراحی می شوند، توسعه استراتژی های غربالگری و درمان و مراقبت از افراد در معرض خطر بالای خودکشی است. افراد با سابقه قبلی اقدام به خودکشی و افراد مبتلا به اختلال های روانی بیشتر از سایر گروه ها در معرض خطر افکار و برنامه های خودکشی هستند.
سابقه اقدام به خودکشی مهم ترین پیش بینی کننده رفتار خودکشی بعدی است. بنابراین، استراتژی های مراقبت های پس از خودکشی با تمرکز بر افراد دارای سابقه اقدام به خودکشی می توانند بسیار موثر باشند.
مطالعات نشان می دهند که مداخلات پیگیری در اقدام کنندگان به خودکشی می تواند میزان خودکشی را کاهش دهد. لوکستن، جون و کمتیس (2013) در مطالعه ای که به منظور بررسی استراتژی های پیشگیری از خودکشی متمرکز بر تماس های پیگیری انجام شد، به تاثیر پیشگیرانه اقدامات پیگیری از تماس های تلفنی و ارسال کارت پستال گرفته تا ارسال پیامک و ایمیل اشاره کردند.
خودکشی ناشی از یک دلیل واحد نیست. اگر چه حدود 90% از افرادی که در اثر خودکشی جان خود را از دست داده اند، دارای معیارهای یک اختلال روانپزشکی بوده اند و متاسفانه نزدیک 80% از این موارد تا زمان مرگ تحت درمان قرار نگرفته بودند.
بسیاری از اختلال های روانپزشکی، خطر افزایش رفتار خودکشی را به دنبال دارند. اختلال افسردگی، اختلال مصرف مواد و الکل، اسکیزوفرنی، اختلال دوقطبی، اختلالات خوردن و اختلالات اضطرابی از جمله این موارد هستند.
از این رو پیشگیری از اقدام به خودکشی و خودکشی از طریق روش های مناسب تشخیص و درمان این اختلالات، از اولویت بالایی در مراکز درمانی برخوردار است. برای مثال شواهد نشان می دهد پیشگیری و درمان اختلال افسردگی و سوء مصرف الکل و مواد می تواند میزان خودکشی را کاهش دهد.
یافته های پژوهش اخیر در سطح جهانی نشان داده است که 44% از افراد دارای گرایش خودکشی در کشورهای با درآمد بالا، هیچ نوع درمانی دریافت نمی کنند. بنابراین تاکید بر درمان های دارویی و روان درمانی افراد در معرض خطر باید در اولویت مراقبت های سلامت روان قرار گیرد.
تاثیر درمان دارویی در کاهش خطر خودکشی در افراد مبتلا به اختلالات روانی مختلف به اثبات رسیده است. برای مثال، تجویز بیشتر داروهای ضد افسردگی و درمان بلند مدت با لیتیوم با کاهش میزان خودکشی در بیماران افسرده در ارتباط است. با این حال، استفاده از داروهای ضد افسردگی برای نوجوانان افسرده می تواند اثرات نامطلوبی داشته باشد و احتیاط های لازم باید در این زمینه صورت گیرد. علاوه بر این بررسی های متعدد نشان داده اند که روان درمانی برای افراد دارای گرایشات خودکشی موثر است.
با توجه به دنیای کامپیوتری و مدرنی که در آن زندگی می کنیم، پیشگیری از خودکشی مبتنی بر فن آوری یکی دیگر از حوزه های مهم و ارزشمند در پیشگیری از خودکشی است. به عنوان مثال اثربخشی درمان آنلاین اختلال افسردگی و افکار و رفتارهای خودکشی توسط مداخلات خودیاری، در مراحل اولیه به اثبات رسیده است. آزمایش تصادفی کنترل شده ون اسپیکر (2012) بهبود قابل توجهی را در افکار خودکشی، ناامیدی، نگرانی و وضعیت سلامتی افراد دارای افکار خودکشی پس از شرکت در مداخله خودیاری نشان داده است. در نیوزیلند، بازی کامپیوتری مداخلات درمان شناختی-رفتاری (SPARX) برای کاربرد در نوجوانان افسرده توسعه یافته و میزان اثر بخشی آن در کاهش علائم افسردگی به اندازه درمان شناختی-رفتاری معمول (و حتی در مواردی موثرتر) ارزیابی شده است.
استراتژی هایی با هدف محدود کردن دسترسی به روش های کشنده، از اقدامات پیشگیری از خودکشی بسیار مؤثر در کاهش میزان خودکشی هستند. این موضوع می تواند به دلیل قابلیت اجرای نسبتا سریع و ارزیابی آسان این استراتژی ها در مقایسه با سایر استراتژی های پیشگیری از خودکشی باشد.
ون در فلتز-کورنلیس و همکاران (2011) نمونه هایی از مداخلات با هدف محدود کردن دسترسی فیزیکی به روش های خودکشی را ذکر کرده اند:
مسمومیت زدایی گاز خانگی
الزام استفاده از مبدل های کاتالیستی در وسایل نقلیه موتوری
محدودیت استفاده از سلاح گرم از طریق قوانین کنترل کننده
محدودیت استفاده از سموم و آفت کش ها
محدودیت دسترسی به مکان های مرتفع و پرتگاه ها از طریق نصب نرده ها و حفاظ های ایمنی در ساختمان های مسکونی و مکان های عمومی مرتفع
محدودیت تجویز و فروش باربیتورات ها و پاراستامول
استفاده از داروهای ضد افسردگی جدید و دارای سمیت پایین
محدودیت دسترسی به الکل.
روش های محدودیت کاملا بی خطر نیستند. محدود کردن یک روش، می تواند جایگزینی با روش های دیگر خودکشی را به دنبال داشته باشد. با این حال، نوردنتافت (2011) معتقد است: “در بستر مناسب، جایی که احتمال جایگزینی روش های خودکشی کمتر است، و همراه با مداخلات پیشگیری از خودکشی روانی-اجتماعی، محدود کردن دسترسی فیزیکی به ابزار خودکشی می تواند یک استراتژی موثر در پیشگیری از خودکشی باشد”.
در دهه های گذشته، بسیاری از کشورها و مناطق توسعه یافته مانند فنلاند، سوئد، بلژیک، دانمارک و انگلستان، برنامه های ملی و منطقه ای در زمینه پیشگیری از خودکشی تدوین کرده اند.
برخورداری از یک استراتژی ملی پیشگیری از خودکشی می تواند در کاهش نرخ خودکشی موثر باشد. متسوبایاشی و یودا (2011) در مطالعه ای آمار خودکشی را در فاصله سال های 1980 و 2004 مورد تجزیه و تحلیل قرار دادند، نتایج این تجزیه و تحلیل نشان داد که نرخ کلی خودکشی پس از اجرای برنامه های پیشگیری از خودکشی ملی، کاهش یافته است.
سازمان بهداشت جهانی در گزارش خود با عنوان “اقدامات بهداشت عمومی برای پیشگیری از خودکشی” اجزای کلیدی استراتژی ملی پیشگیری از خودکشی را ذکر کرده و بر موارد زیر تاکید کرده است:
با توجه به این که پیشگیری از خودکشی یک مسئله عمده در حوزه سلامت و فراتر از آن است، برنامه اجرایی پیشگیری از خودکشی باید برنامه ای چند بخشی باشد. مشخص کردن هدف (به عنوان مثال کاهش میزان خودکشی با درصد مشخص و در بازه زمانی معین) می تواند مشوق اجرای برنامه باشد. در نهایت، ثبات استراتژی ها و اقدامات توسعه یافته باید مورد توجه ویژه قرار گیرد.
“مداخلات پیشگیری از خودکشی باید چندجانبه، مبتنی بر شواهد و بر اساس فرضیه های قابل آزمون باشند و در جمعیت هایی با حجم کافی اجرا شود تا نتایج حاصل از آن قابل تعمیم و معتبر باشد.”
پژوهش های بیشتری باید در زمینه پیشگیری از خودکشی انجام شود. پیشنهاد می شود تحقیقات در این حوزه دربر گیرنده استراتژی های پیشگیری از خودکشی باشد. این پژوهش ها می تواند منجر به ارتقای دانش در زمینه های زیر شوند:
به علاوه، با توجه به این که تفاوت های اجتماعی و فرهنگی می تواند در شکل گیری افکار خودکشی نقش داشته باشد، پیشنهاد می شود پژوهش های بیشتری در سطح محلی و منطقه ای انجام پذیرد.
Dumon, E., & Portzky, G. (2014). General guidelines on suicide prevention (EUREGENAS project). Retrieved from:
هدف پروژه EUROGRNAS پیشگیری از افکار و رفتار خودکشی در اروپا از طریق توسعه و اجرای استراتژی های پیشگیری از خودکشی در سطح منطقه ای است. این پروژه یکی از نمونه های موفق در اتحادیه اروپاست. هدف راهنمای ارائه شده افزایش آگاهی از استراتژی های پیشگیری از خودکشی است. پیام کلیدی برای سیاست گذاران این است که پیشگیری از خودکشی امکان پذیر است و نیازمند سیاست گذاری و همکاری های بین بخشی و برنامه های چندجانبه در سطوح مختلف است.
این اپلیکیشن قابل استفاده برای کارشناسان بهداشت روان برای پیشگیری از خودکشی در مراجعه کنندگان خود میباشد. و نیز کسانی که افکار خودکشی دارند و یا اقدام به خودکشی نموده اند نیز برای پیشگیری از اقدام یا اقدام مجدد می توانند استفاده نمایند. استفاده از این اپلیکیشن رایگان و در آدرس زیر قابل دانلود میباشد.
چقدر این پست مفید بود؟
برای ثبت روی هر ستاره کلیک کنید
میانگین امتیازات 4 / 5. رای شما: 1
تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.