پیش از شروع درمان بیش فعالی، آموزش به خانواده در مورد علت و تغییرات سیستم اعصاب در این افراد بسیار حائز اهمیت است. غالبا والدین از دادن دارو خودداری میکنند و نگران عوارض دارو در فرزند خود هستند.
درمان دارویی ADHD بر اساس داروهای محرک عصبی و غیر محرک استوار است. از جمله داروهای محرک داروی متیل فنیدیت، با نام تجاری قرص ریتالین) و دگزامفتامین (مثل قرص ویوانس است. داروهای غیر محرک مانند آتوموکستین (مهارکننده بازجذب نوراپینفرین) و داروهای MAOIs میباشند. داروهای ضد افسردگی و داروهای آگونیستهای گیرنده آلفا آدرنرژیک مانند کلونیدین .
بهتر است به آنان گفته شود که کودکی که دچار کم توجهی است مانند کسی میماند که نیاز به عینک دارد و چشم هایش ضعیف است. کودکی که ضعف بینایی دارد تابلو را چگونه میبیند؟ تار، غیر شفاف و احتمالا غیر قابل خواندن. کودکی که دچار کم توجهی است در توجه کردن به مطالب و محرک های خارجی به همین صورت غیر شفاف است و نمی تواند مطالب را درک کند.
برای اینکه همکاری کودک یا نوجوان در مصرف دارو افزایش یابد میتوان اقدامات زیر را انجام داد:
برای خوردن دارو طبیعی رفتار کنیم و اضطراب از خود نشان نده
بهتر است اگر والدین نیز دارویی مصرف میکنند به ویژه اگر داروی اعصاب باشد در مقابل کودک خورده شود تا از مصرف داروهای خود احساس شرم نکند.
اثرات دارو و فواید خوردن دارو در ایجاد توجه به درس و درس خواندن، به کودک توضیح داده شود.
درمانهای غیردارویی این بیماری عبارتند از کاردرمانی، گفتار درمانی و درمان شناختی رفتاری، خانواده درمانی، مداخله در مدرسه، آموزش مهارتهای اجتماعی، آموزش مدیریت والدین و نوروفیدبک است(هنوز شواهد قدرتمندی در تایید این شیوه درمان ارائه نشده است). همچنین اخیراً بهبود بیماری ADHD از طریق بازی با کودک (بازیِ درمانی) نیز در بین متخصصین رواج یافتهاست. بازیهای درمانی اصول درمانی زیادی را دربرمیگیرند و به بچهها کمک میکنند تا دربارهٔ مشکلاتشان گفتگو نمایند. همچنین به آنها مهارتهای ویژه شناختی و رفتاری را یاد میدهد. مثلاً بچهای که مشکلات خودکنترلی دارد مهارتهای مهم اجتماعی مثل رعایت نوبت، گوش دادن به صحبت دیگران، رعایت قوانین بازی و غیره را نیز در حین بازی یاد میگیرد.
مصرف دارو معمولا به تنهایی نمیتواند نیازهای کودکان را برطرف سازد. به کودکان باید فرصت لازم را جهت ابراز احساساتشان در مورد مصرف دارو داده شود.
در اصل، نوعی بیوفیدبک است که با استفاده از ثبت امواج الکتریکی مغز و دادن بازخورد به فرد تلاش میکند که نوعی خودتنظیمی را به آزمودنی آموزش دهد. بازخورد، بهطور معمول از راه صدا یا تصویر به فرد ارائه میشود و از این طریق، فرد متوجه میشود که آیا تغییر مناسبی را در فعالیت امواج مغزی خود ایجاد کردهاست یا خیر. (تعداد جلسات، از 15 تا 40 جلسه درمانی یا بیشتر)
نرروفیدبک، حِسگرهایی که الکترود نامیده میشوند، بر روی پوست سر بیمار قرارمیگیرند. این حسگرها، فعالیت الکتریکی مغز فرد را ثبت و در قالب امواج مغزی (دراغلب موارد به شکل شبیهسازی شده در قالب یک بازی کامپیوتری یا فیلم ویدئویی) به او نشان میدهند. در این حالت، پخش فیلم یا هدایت بازی کامپیوتری بدون استفاده از دست و تنها با امواج مغزیِ شخص انجام میشود.
به این شکل، فرد با دیدن پیشرفت یا توقف بازی و گرفتن پاداش یا از دست دادن امتیاز یا تغییراتی که در صدا یا پخش فیلم به وجود میآید، پی به شرایط مطلوب یا نامطلوب امواج مغزی خود برده و سعی میکند تا با هدایت بازی یا فیلم، وضعیت تولید امواج مغزی خود را اصلاح کند.
کاردرمانی استفاده از فعالیتهای هدفمند برای جلوگیری از ناتوانی و حفظ سلامتی و دادن استقلال برای انجام کارهای افرادی است که به نوعی دچار آسیب جسمی، ذهنی یا روانی هستند. از نظر انجمن کاردرمانی آمریکا (AOTA) کاردرمانی عبارت است از استفاده از فعالیتهای هدفمند برای افرادی که در اثر آسیب یا بیماری دچار محدودیت اختلال عملکرد روانی، اجتماعی، رشدی یا اختلال یادگیری شدهاند، به منظور ایجاد حداکثر استقلال، جلوگیری از ناتوانی و حفظ سلامتی. این حرفه شامل ارزیابی، درمان و مشاوره است.
یک رویکرد رواندرمانی است، که احساسات ناکارآمد و رفتارها، فرایندها و مضامین شناختی ناسازگارانه را، از طریق شماری از روشهای سیستماتیک، صریح و هدفمدار نشانه میگیرد. نام این روش اشاره به رفتار درمانی، شناخت درمانی، و به ترکیبی درمانی از این دو بر اساس اصول پایه و پژوهشهای رفتاری و شناختی دارد.
نگرش های ناکارآمد، نگرش ها و عقایدی هستند که فرد را مستعد افسردگی یا به طور کلی آشفتگی های روانشناختی می نمایند. مطابق مدل شناختی بک ، نگرش های ناکارآمد، باورهای کلی هستند که افراد در اثر تجربه نسبت به خود و جهان کسب می کنند. عقیده بر این است که این باورها و اعتقادات فرد را آماده می سازد تا موقعیت های خاصی را بیش از حد منفی و ناکارآمد تعبیر کنند. همچنین بک ، بیان می دارد که نگرش های ناکارآمد، معیارهای انعطاف ناپذیر و کمال گرایانه ای اند که فرد از آن برای قضاوت درباره خود و دیگران استفاده می کند.
هدف اول روان درمانگر تحلیلی این است که بفهمد زیر سطح روان مراجع (ناخودآگاه) چه چیزی در جریان است. بسیاری از فنون روان درمانی برای انجام همین کار است. همچنین درک شیوههایی که بیمار تحت تأثیر افکار و احساساتی خارج از حیطه آگاهی، قرار میگیرد.
آشکارسازی مطالب ناخودآگاه یا حمایت از کارکردهای ذهنی به طریقی که بهترین کمک به بیمار ارائه شود.
درمان مبتنی بر تعهد و پذیرش یا به اختصار ACT مخلوطی از ۴ رویکرد توجه آگاهی، پذیرش، تعهد و تغییر رفتار است و هدف کلی آن در نهایت رسیدن به انعطافپذیری روانی است به گونه ای که نیاز به حذف یا از بین بردن احساس بد نباشد، بلکه به رغم وجود این احساس فرد به سوی رفتار مبتنی بر ارزش اندیشیده حرکت کند.
طرحواره درمانی رویکردی درمانی در روانشناسی است، به طور مشخص منظور از طرحواره، طرحوارههای ناسازگار اولیهاند که الگوهای معیوب از ادراک، هیجان و احساس فیزیکی و جسمی در طول عمر فرد هستند. معمولاً طرحوارهها شکل باور دربارهی خود و جهان را پیدا میکنند.
برای مثال، فردی با یک طرحوارهی طرد، میتواند دربارهی ارزشمندی اش از دید دیگران، بسیار حساس شود که این ممکن است فرد را در حوزه ارتباطات بین فردی اش هراسان یا غمگین کند. هدف از طرح واره درمانی کمک به بیماران برای برآورده کردن نیازهای هیجانی اساسی شان از طریق یادگیری
با هدف اصلاح مهارتهای اجتماعی و افزایش عزت نفس و حس موفقیت در کودکان بخصوص کودکانی که در زمینه ارتباط گروهی در مدرسه دچار مشکلات کارکردی هستند.
در این تکنیک رفتار درمانگر ، مراجع را با یک الگوی رفتاری مناسب مواجه میکند تا مراجع ، اعمال و رفتار الگوی مورد نظر را از راه تقلید بیاموزد. در این فرایند تقویت اعمال تقلید شده و تمرین و تکرار آنها به یادگیری خصیصههای رفتاری مورد نظر منجر میشود.
چقدر این پست مفید بود؟
برای ثبت روی هر ستاره کلیک کنید
میانگین امتیازات 4 / 5. تعداد رای: 3
تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.