اختلال دو قطبی به اسامی مختلف در جزوه ها و کتب علمی و نیز میان متخصصین بکار میرود. حتما شما نیز تا کنون علاوه بر نام فوق، نامهای بیماری مانیک _ دپرسیو، شیدایی، بایپولار را شنیده اید. منظور از این اسامی گوناگون تنها یک اختلال است که ما از آن به اختلال دوقطبی نام خواهیم آورد.
اختلال دو قطبی از اختلالات روانپزشکی است که در آن عمدتاً وجه غالب بیماری مربوط به اختلال در هیجانات و عواطف فرد می شود و سایر علائم اختلال از جمله اختلال در خواب، اشتها و یا تفکر در پی اختلالات هیجانی بروز میکند. همانطور که از نام آن پیدا است در این اختلال دو حالت، وجود دارد. در شرایط خلقی عادی فرد از نظر هیجانات، خواب و اشتها و نیز در تفکر خود هیچ مشکل عمده ای پیدا نمی کند و به فعالیت عادی زندگی خود ادامه میدهد. در قسمت بالا و پایین خط سلامت روانی دو منحنی میبینید که در هر دو مورد فرد دچار اختلال میشود. به قسمتی که بالای خط سلامت قرار دارد قطب شیدایی یا مانیا و به قسمتی که در پایین خط سلامت قرار دارد قطب افسردگی میگویند. به همین دلیل این اختلال را اختلال دو قطبی و یا اختلال مانیک-دپرسیو می نامند. اختلال دو قطبی یکی از اختلالات روانپزشکی است که معمولا به مدت طولانی ادامه دارد و مانند بسیاری از بیماریهای دیگر حتی بیماری های جسمانی که معمولا مزمن و طولانی مدت میباشند، دو قطبی نیز از اختلالات طولانی مدت انسان است.
این اختلال در تمام جوامع و در تمام طبقات اجتماعی دیده میشود از این رو به خانواده و یا نژاد خاصی اختصاص ندارد. نوع شدید اختلال دو قطبی حدود 1 – 1/5 درصد افراد جامعه را در طول عمر مبتلا میکند و انواع خفیف آن تا ۶ درصد نیز گزارش شده است. ملاحظه میشود که اختلال دو قطبی نادر نیست.
این اختلال در زن و مرد به یک میزان دیده میشود و معمولا سن شروع بیماری بیشتر بین ۳۵-۲۵ سالگی است. این به این معنی نیست که فقط در این سنین دیده میشود بلکه در سنین کودکی و حتی سالمندی نیز ممکن است برای بار اول مشاهده شود. ولی بیشتر اوقات در محدوده سنی که در بالا ذکر شد شروع میگردد.
قطب افسردگی دقیقا مخالف قطب مانیا است، به این معنی که روحیه و رفتار فرد مبتلا و نیز افکار و اندیشه وی در این مرحله با یکدیگر کاملا تفاوت دارند. علائم اختلال در فاز افسردگی عبارتند از:
خلق افسرده: شخص احساس غمگینی دارد، و چیزی او را خوشحال نمیکند. این در حالی است که بیمار در فاز مانیا بدون دلیل روشن و علت واضحی شاد است و روحیه بالایی دارد.
اعتماد به نفس پایین: در فاز افسردگی، فرد مبتلا از اینکه بتواند دست به کاری بزند هراسان است و به خود اعتماد ندارد. در حالیکه در فاز مانیا شخص حتی بدون مطالعه و فراهم بودن شرایط لازم، دست به اقدامات بزرگی مانند خرید و فروش خانه، صدور چک، حتی چک های بی محل نموده و از عواقب آن ترسی ندارد.
بی علاقگی و دلمردگی: در مرحله افسردگی فرد علاقه خود را به کارها و فعالیت های قبلی از دست میدهد، کم کار و گوشه گیر می شود. در حالیکه در مرحله مانیا پر کارشده، مرتب در تقلا و تلاش است و در واقع خستگی ناپذیر می شود.
بی انگیزه شدن: بیمار افسرده کشش و انگیزه لازم برای انجام کارهای جاری خود را ندارد. به کارهای خود بی رغبت میشود و آنها را پشت گوش می اندازد. در حالیکه در مرحله مانیا بالعکس تا کاری را به نتیجه نرساند آرام و قرار ندارد، تا حصول نتیجه روز و شب پیگیر کار میشود و برای تحقق آن به افراد مختلف و نهادهای ذی ربط مرتب سرکشی میکند.
افزایش خواب: در مرحله افسردگی خواب افزایش مییابد و حتی اگر نخوابد تمایل دارد بیشتر وقت خود را در رختخواب بگذراند. در واقع بیشتر اوقات خسته و کسل است. در فاز مانیا بیمار خستگی ناپذیر است و صبح تا شب فعالیت دارد. خوابش به حدود ۲ تا ۳ ساعت در شب کاهش مییابد و فردا صبح سرحال و بدون خستگی از خواب بیدار میشود.
فراموشی و جریان فکر کُند: بیمار افسرده به سختی فکر خود را متمرکز میسازد و به دشواری قادر است در مورد مطلبی خوب فکر کند و تصمیم بگیرد، فکرش خوب کار نمی کند، حواسش پرت است. در حالیکه همین فرد در مرحله مانیای بیماری به سرعت فکر میکند و تصمیم میگیرد. سرعت فکر او بسیار افزایش مییابد و گاهی این افزایش سرعت فکر به ناتوانی در تفکر منسجم و هدفمند منجر میگردد. افکار در ذهن بیمار در مرحله مانیا به سرعت برق ممکن است جریان پیدا کرده و باعث میشوند که از یک فکر به فکر دیگر بروند.
شاید اولین واکنش فرد مبتلا و نیز وابستگان نزدیک او در مواجه با این اختلال، ترس، نگرانی و وحشت از داشتن چنین بیماری در خود و یا در یکی از عزیزان نزدیک شان باشد. در اکثر موارد این ترس و نگرانی منجر به انکار اختلال علی الخصوص پس از بهبودی و سپری شدن حالت حاد اختلال میگردد و این انکار مانع از کنترل صحیح آن خواهد شد. توصیه متخصصین آن است که:
تا جایی که ممکن است در مورد اختلال دو قطبی مطالعه کنیم و با آن آشنا شویم.
با روبرو شدن با واقعیت وجود اختلال دو قطبی، هراس نداشته باشیم.
روش های درمان و کنترل اختلال را از متخصص فرا بگیریم.
ارتباط خود را با کارشناسان بهداشت روان مانند روانپزشک، روانشناس، مددکار اجتماعی حفظ کنیم.
خود را برای یک مقابله تقریبا دراز مدت با اختلال آماده کنیم.
به خود برچسب و انگ بیمار روانی نزنیم.
با رعایت این نکات مطمئن باشید:
بیماری کمترین عارضه را بر زندگی شما یا عزیز شما خواهد گذاشت.
در رویارویی با این بیماری کمترین نا امیدی را خواهید داشت.
میتوانید مانند دیگر افرادی که اختلال دو قطبی ندارند با حفظ شرایطی، زندگی خوب و موفقی را برای خود فراهم کنید.
درمان دارویی که در ادامه به تفصیل توضیح داده می شود، اساس و پایه درمان در اختلال دو قطبی است. در صورت مصرف نامنظم و یا قطع پیش از موعد داروها، فازهای اختلال مکررا تکرار میشوند و حتی ممکن است در طول یکسال چند فاز بیماری دیده شود.
در شرایطی که فرد مبتلا با عودهای مکرر و شدید مواجه است، زندگی خصوصی و حرفه ای فرد مرتب در تلاطم و بحران قرار داشته و با شکست و ناکامی همراه می گردد. در درمان اختلال دو قطبی، هر کدام از فازهای اختلال که باشد، حتما باید یکی از داروهای تنظیم کننده خلق مصرف شود.
در پاسخ این سوال باید گفت:
بسیاری از بیماری های انسان درمان قطعی ندارند و با اقدامات درمانی، بیماری کنترل میشوند، مانند بیماری دیابت، فشار خون بالا و …
هدف از درمان در بسیاری از عرصه های پزشکی این است که بیمار مجددا به فعالیت روزمره خود برگردد و کیفیت زندگی مناسبی پیدا کند.
منافع درمان به عوارض آن ارجحیت داشته باشد. با این توضیحات اختلال دو قطبی قابل درمان است اما نه به مفهوم ریشه کن شدن آن و عدم نیاز فرد مبتلا به ادامه درمان و مصرف دارو. با پیگیری مرتب درمان، اختلال وضعیت مطلوبی پیدا خواهد کرد. در این حالت شخص قادر است به بسیاری از فعالیت های زندگی روزمره خود مانند تحصیل، کار، ازدواج و … برسد. درصورتیکه هم دفعات عود بیماری بصورت قابل توجهی کاهش یافته و هم شدت آن بسیار کمتر شود، فرد مبتلا قادر است به بسیاری از فعالیت های زندگی خود بپردازد. بجای انکار بیماری، بهتر است یاد بگیریم که چگونه با آن کنار بیاییم، چگونه آن را کنترل کنیم و چگونه با آن و همراه آن زندگی کنیم. از آنجایکه بیماری دو قطبی یکی از بیماریهای طولانی مدت انسان است، از این رو:
هر چه این اختلال را بشناسیم، از علت آن آگاه شویم، سیر و روند آن را بدانیم، با داروهایی که در درمان بکار میروند آشنا شویم، اثرات درمانی آنها را بدانیم و با عوارض داروها آشنا شویم بهتر میتوانیم بر اختلال خود کنترل داشته و اجازه ندهیم که، خود را بر ما و خانواده تحمیل کرده و هر روز زندگی ما را دستخوش تغییر و دگرگونی کند.
تاکید درمان اختلال دو قطبی بر دارو درمانی است. تغییرات شیمیایی که در مغز این بیماران در زمان عود بیماری اتفاق می افتد با مصرف دارو تنظیم شده، مواد شیمیایی مغز تعادل خود را بدست آورده، علائم اختلال از بین میروند و اختلال تحت کنترل در میاید.
همانطور که از اسم اختلال دو قطبی بر میاید این اختلال دارای دو قطب یا دو فاز کاملا متفاوت بوده و از این رو درمان آن نیز در فازهای مختلف تا حدودی متفاوت میباشد. هدف از درمان در هر یک از فازهای افسردگی یا مانیا این است که فرد مبتلا مجددا به حالت سلامت روانی خود باز گردد.
منظور از داروهای تنظیم کننده خلق داروهایی است که در هر یک از دو فاز اختلال می بایست تجویز نمود. این داروها فرد مبتلا را به سلامت روانی باز می گرداند و بر هر دو فاز افسردگی و مانیا موثر است. از همه مهمتر اینکه مصرف داروهای ضد مانیا و ضد افسردگی اگر با داروهای تنظیم کننده خلق مصرف نشوند، اثر درمانی مطلوبی نخواهند داشت. داروهایی که به این منظور تجویز می شوند در درجه اول عبارتند از: لیتیوم، والپروات سدیم، کاربامازپین. دو مورد از این داروها به تفصیل بیشتر در ادامه ذکر شده اند.
لیتیم یکی از داروهای روانپزشکی است که بیش از ۴۰ سال است که برای درمان برخی از اختلالات روانپزشکی به صورت وسیع از سوی روانپزشکان تجویز می گردد. لیتیم مانند سدیم یک نوع نمک محسوب می شود. لیتیم در داروخانه های ایران به صورت قرص های ۳۰۰ میلی گرمی به نام لیتیم کربنات وجود دارد.
شایعترین مورد مصرف این دارو در بیماری افسردگی دو قطبی یا مانیک دپرسیو می باشد. این دارو در هر دو فاز افسردگی و شیدایی (مانیا) مصرف می گردد. مصرف منظم لیتیم قادر است تا ۸۰% با مصرف منظم آن از عود اختلال دو قطبی پیشگیری نماید. این دارو هم در مرحله حاد اختلال، که معمولا بیمار در بیمارستان بستری می گردد، و نیز در مرحله نگهدارنده (یعنی مرحله ای که بیماری در مرحله خاموش قرار دارد)، مصرف می شود. به عبارتی هم اثر درمان مرحله حاد اختلال را دارد و هم قادر است از عود فاز مانیا و افسردگی جلوگیری نماید.
معمولا این دارو روزانه 3 تا 4 عدد تجویز می شود، اما روانپزشکان مقدار مصرف دارو را بر اساس سطح خونی آن تنظیم می کنند. سطح خونی دارو بر حسب فاز بیماری تفسیر می شود. در مرحله حاد بیماری بین 8/0 تا 2/1 میلی اکی والان در لیتر و در مرحله غیر حاد یا خاموش بیماری بین 6/0 تا 8/0 تنظیم می شود.
مسمومیت با این دارو با سطح خونی برابر یا بالاتر از ۵/۱ میلی اکی والان در لیتر شروع می شود. نزدیکی سطح درمانی (۸/۰ تا ۲/۱) با سطح خونی مسمومیت این دارو نیاز به دقت بیشتری در تجویز این دارو دارد.
تجویز لیتیم به ویژه در سه ماه اول ممنوع است. خطر عوارض قلبی در جنین ۲۰ برابر افزایش می یابد. پس از زایمان نیز از آنجائیکه لیتیم از شیر مادر ترشح می شود بهتر است لیتیم تجویز نگردد یا در صورتیکه به علت خطر عود بیماری مصرف لیتیم ضروری باشد، لازم است نوزاد با شیر خشک تغذیه شود.
نظر به اینکه مصرف توام داروها ممکن است سطح لیتیم را در خون تغییر دهد بهتر است در این مورد با پزشک خود مشورت نمایید. اما بهتر است بدانید که مصرف چای، قهوه و الکل سطح لیتیم را کاهش میدهد، پس بهتر است حداقل در نوشیدن آنها افراط نکنیم. داروهای ضد درد و التهاب مانند بروفن، ناپروکسان و نیز داروهایی که برای کنترل فشار خون مصرف می شوند و ادرار را افزایش میدهند ، مانند تیازید ها سطح لیتیم را بالا می برند.
بهتر است برای کنترل سطح لیتیم خون هر سه ماه یکبار آزمایشات زیر و نیز سایر مواردی که پزشک شما صلاح میداند انجام دهید:
والپروات سدیم دارویی است که با اثر بر سیستم اعصاب مرکزی تاثیرات درمانی خود را اعمال می نماید. در داروخانه ها ترکیبات مختلفی از آن موجود است و به اسامی مختلف آورده می شود. نوعی از آن ”آهسته رهش“ بوده و سطح خونی آن نوسان کمتری پیدا می کند، از این رو عوارض کمتری نیز دارد و به همین دلیل بجای اینکه روزی سه بار مصرف شوند روزی یک الی دو بار تجویز می گردند. مصرف دارو با دفعات کمتر همکاری بیمار در ادامه طولانی دارو را نیز بهبود می بخشد و خطر دارو کمتر می شود. به یاد داشته باشیم که مهمترین علت عود بیماری قطع مصرف یا کاهش نابجای مقدار داروی بیمار می باشد. از انواع آهسته رهش، دپاکین کرونو و والپروات ساندوز می باشد. این دارو در درمان سردرد میگرنی، بیماری صرع، افسردگی و اختلال دوقطبی، کنترل علائم ترک الکل و موارد دیگر کاربرد درمانی دارد. برخی با دانستن اینکه این دارو یکی از دارو های ضد تشنج است، از مصرف آن واهمه دارند و حتی از ادامه مصرف آن منصرف می شوند که در این صورت بهتر است ابهامات و سوالات خود را از پزشک معالج خود بپرسند.
والپروات سدیم در کنترل فاز مانیای اختلال دو قطبی داروی بسیار موثری است. این دارو هم در فاز حاد اختلال و نیز در فاز خاموش آن و به منظور پیشگیری از عود فاز حاد بسیار موثر می باشد. اثرات درمانی دارو به سطح خونی آن بستگی دارد که لازم است بین ۵۰ تا ۱۵۰ میکروگرم در دسی لیتر تنظیم شود. معمولا پس از تجویز دارو، سطح خونی آن تعیین و مقدار داروی مصرفی بیمار بر اساس آن تنظیم می شود.
این دارو در درمان فاز افسردگی اختلال دو قطبی نیز کاربرد درمانی دارد که معمولا توام با داروهای ضد افسردگی تجویز می گردد تا ضمن درمان افسردگی از عود حمله مانیا جلوگیری نماید.
تجویز والپروات سدیم در دوران حاملگی ممنوع است، به ویژه در سه ماه اول، اما در زمان شیردهی منعی ندارد بخصوص اگر نگران عود بیماری مانیا باشیم.
تجویز این دارو در سه ماهه دوم و سوم حاملگی اگر از نظر کنترل اختلال دو قطبی ضرورت داشته باشد منعی ندارد.
کسانی که تحت درمان والپروات سدیم قرار دارند لازم است آزمایشات زیر را به صورت دوره ای انجام دهند تا از عوارض ناخواسته و خطرناک به موقع آگاه شده و اقدامات لازم برای پیشگیری به عمل آید:
۱. آزمایش CBC (شمارش گلبول های سفید و قرمز) هر ۶ تا ۱۲ ماه
۲. آزمایش آنزیم های کبدی هر ۶ تا ۱۲ ماه
در فاز مانیا علاوه بر مصرف داروهای تنظیم کننده خلق، می بایست داروهایی تجویز نمود که بیمار را به طرف خط سلامت نزدیک کند. در این مرحله شایعترین داروهای مورد استفاده عبارتند از: ریسپریدون، الانزاپین، هالوپریدول، پرفنازین، تری فلوپرازین
در این فاز به داروهای تنظیم کننده خلق داروهای ضد افسردگی اضافه میگردد تا بیمار را به خط سلامت روانی بازگرداند. شایعترین داروهای مورد استفاده در این مرحله عبارتند از: فلوکستین، سیتالوپرام، سرترالین، بوپروپیون، ایمی پرامین، آمی تریپتیلین، تریمیپرامین
باید در نظر داشت که: پس از سپری شدن فاز مانیا یا افسردگی نیاز به مصرف داروهای ضد افسردگی یا ضد مانیا نیست و به احتمال زیاد مصرف تنظیم کننده های خلق کافی است. مصرف داروهای تنظیم کننده خلق پس از رفع فاز مانیا و افسردگی باید ادامه یابد. به منظور جلوگیری از عود مجدد بیماری (چه فاز مانیا و چه فاز افسردگی) ممکن است پزشک معالج بیمار صلاح بداند که تا چند سال درمان ادامه یابد. یکی از شایعترین اشتباهات افراد مبتلا به اختلال دو قطبی این است که به محض بر طرف شدن فاز مانیا یا افسردگی دارو را قطع میکنند. هر چند که مصرف دارو به مدت طولانی دشوار است ولی استمرار درمان باعث جلوگیری از عود اختلال میگردد. در هر صورت برای تنظیم مقدار دارو حتما با نظر پزشک معالج خود اقدام نمایید.
با دانستن عوارض داروها نباید از مصرف آنها امتناع نمود بلکه با دانستن عوارض داروها توانایی شما در کنترل بهتر اختلال تان افزایش مییابد. عوارض گفته شده برای داروهای ذکر شده به معنی بروز آنها در تمام مبتلایان نیست.
عوارض گوارشی: تهوع، استفراغ و اسهال. مصرف دارو به همراه غذا این عوارض را کاهش میدهد.
لرزش دستها: کاهش دوز دارو، تقسیم دارو به سه وعده در روز، تجویز داروهایی مانند پروپرانولول و پریمیدون می تواند موثر باشد.
چاقی: مصرف زیاد آب و یا احتمالا بروز کم کاری تیروئید می تواند از علل آن باشد.
افزایش ادرار: این عارضه شایع است و ممکن است در ۳۰% بیماران دیده شود. با مصرف داروها در یک دوز و افزایش مصرف مایعات روزانه می توان آن را کنترل نمود.
کم کاری غده تیروئید: در ۱۰% کسانی که لیتیم مصرف می کنند دیده می شود. تجویز لووتیروکسین می تواند موثر باشد.
عوارض پوستی: مانند جوش هایی شبیه جوش غرور، تشدید پسوریازیس، ریزش مو.
این عوارض در همه مصرف کنندگان لیتیم بروز نمی کند، از این رو نگرانی شدید نسبت به آن نداشته باشید ولی در صورت مشاهده آنها با پزشک خود در میان بگذارید. کسانی که لیتیوم مصرف می کنند بهتر است: ۱ هر ۳ ماه یکبار سطح خونی لیتیوم اندازه گیری شود. سطح درمانی مطلوب بین ۱.۲-۰.۶میلی اکی والان در دسی لیتر است. ۲. هر ۶ ماه یکبار آزمایشات مربوط به تیروئید و کلیه باید انجام شود.
مهمترین عوارض والپروات سدیم که لازم است بدانید:
چاقی: برای کنترل آن نیاز به داشتن رژیم غذایی است.
ریزش مو: تجویز ترکیبات zinc مفید است.
لرزش: تجویز پروپرانولول و گاباپنتین موثر است.
اختلال عادت ماهانه: به ویژه در دختران جوان
تهوع و معده درد: مصرف دارو به همراه غذا در کاهش آن موثر است.
ورم: به ویژه در پاها. کاهش مقدار دارو موثر است.
موارد فوق شایع ولی خطرناک نیستند. برخی موارد نادرند هر چند که ممکن است خطرناک باشند:
هپاتیت (ورم کبد)
اختلالات خونی
اختلال هوشیاری
کسانی که تواما آسپیرین و یا وارفارین و یا سایر داروهای رقیق کننده خون مصرف می کنند باید بیشتر تحت نظر باشند، زیرا سطح خونی داورهای فوق در صورت مصرف توام والپروات سدیم افزایش یافته و خطر خونریزی بیشتر می شود.
با مصرف دارو بهتر است:
شایعترین عوارض کاربامازپین عبارتند از:
عدم تعادل و سرگیجه
لرزش دست
دو بینی
عارضه پوستی به صورت جوش زدن و پوسته پوسته شدن. این عارضه شایع نیست ولی چون خطرناک است در صورت مشاهده، آن فورا آن را با پزشک خود در میان بگذارید.
کسانی که این دارو را مصرف میکنند بهتر است:
شایعترین عوارض بر حسب نوع داروی مصرفی شامل:
در مصرف این داروها باید مراقب بود که فاز افسردگی بیماری به صورت ناگهانی به فاز مانیا تبدیل نشود.
شایعترین آنها عبارتند از:
ازدواج سنت و نیازی است که افراد با انگیزه های مختلف به آن اقدام می کنند. سن ازدواج، زمان ازدواج، تهیه مقدمات ازدواج، شرایط شغلی و اجتماعی همگی از مواردی است که در تصمیم به ازدواج نقش موثری دارند. در مورد ازدواج بیمار مبتلا به بیماری شدید روانپزشکی مانند اسکیزوفرنیا و بیماری دو قطبی نظرات و نگرش های مختلفی وجود دارد. پیش از پرداختن به مسئله ازدواج بیمار مبتلا به بیماری شدید روانپزشکی، به چند اعتقاد و فکر غلط میپردازیم:
ازدواج باعث بهبودی بیماری میشود. برخی اعتقاد دارند که اگر فرزندشان که اختلال روانپزشکی دارد، ازدواج کند فشار روانی ناشی از تجرد کاهش یافته و فرد بهبود مییابد.
رفع نیاز جنسی باعث بهبودی بیماری میشود. برخی فکر میکنند که با ازدواج و ارضاء نیاز جنسی، بیماری فروکشی میکند.
بهتر است بدانیم که ”ازدواج“ با همه منافع و فواید آن، با استرس و فشار روانی بالا حتی برای هر فرد سالم از روانی، همراه است. بدیهی است برای کسی که به بیماری شدید روانپزشکی مبتلا است این فشار به مراتب بیشتر است. افزایش فشار روانی یکی از عواملی است که میتواند باعث عود و شدت یافتن بیماری شود. به همین دلیل بسیاری از خانواده ها پس از ازدواج فرزندشان که دچار بیماری روانپزشکی است با نتایج عکس آن چیزی که توقع داشتند مواجه میشوند.
۱. برای انتخاب همسر می بایست توقع خود را از نظر موقعیت اجتماعی وی کمتر نمود.
۲. همسر آینده بیمار نقش همسر و تا حدی مراقبت از بیمار را در زندگی مشترک آینده می بایست بازی نماید.
۳. برای داشتن فرزند نباید تعجیل کرد.
۴. از پنهان کردن بیماری فرزند خود در برابر همسر آینده اکیدا خودداری نمایید. در برخی موارد برای اجتناب از بر هم خوردن ازدواج، ممکن است خانواده بیماری فرد را پیش از ازدواج پنهان نمایند که این کار عواقب شرعی و قانونی در پی دارد و خود فشار روانی بسیار زیادی را برای بیمار به همراه خواهد داشت.
۵. به همسر آینده بیمار تا حد امکان بیماری فرزند خود را توضیح دهید و در صورت لزوم با ملاقات پزشک معالج بیمار میتوان توضیحات لازم را به طرف مقابل ارائه نمود. هدف از این توضیح ایجاد نگرانی و وحشت در دل خانواده همسر احتمالی نیست بلکه ایجاد آگاهی لازم و اتخاذ تصمیم آگاهانه است تا پس از ازدواج با مشکلات و اختلافات کمتری مواجه گردند.
۶. خانواده بیمار بهتر است بداند منظور از ازدواج سپردن بیمار به همسر آینده و رفع مسئولیت از خود نیست چرا که زندگی مشترک با یک فرد دیگر علی الخصوص در صورت داشتن فرزند با مسئولیت هایی همراه است که بیمار از عهده آنها به تنهایی بر نخواهد آمد و نیاز به کمک بیشتری خواهد داشت.
۷. پس از ازدواج، نیاز بیمار به حمایت خانواده بیش از زمان مجردی وی خواهد بود. توجه به این مطلب به خانواده در تصمیم آگاهانه به ازدواج کمک می کند.
۸. پس از ازدواج داروی بیمار قطع نخواهد شد. در دورانی که صحبت از ازدواج و انجام مراسم مربوطه است حتی بهتر است با وجود اینکه بیماری عود نکرده و تشدید نیافته، کمی مقدار دارو افزایش یابد. علت افزایش دارو این است که ازدواج برای بسیاری از افراد سالم و یا مبتلا به بیماری روانپزشکی منبع استرس و فشار روانی است. این فشار روانی میتواند باعث عود بیماری و تشدید حداقل خفیف علایم بیماری گردد. پس هدف از افزایش مقدار دارو در این مرحله در واقع پیشگیری است هرچند که بیمار نیاز به مقدار اضافی دارو ندارد.
یکی از مسائل مهمی که بیماران و خانواده آنان با آن مواجه میباشند مسئله بارداری فرد مبتلا به بیماری دوقطبی است چرا که شایعترین سن ابتلا به این بیماری (۲۰ تا ۳۰ سالگی) در محدوده سنی ازدواج و بارداری قرار دارد. به همین دلیل یکی از سوالات اولیه بیمار و اعضاء خانواده وی در مورد سرنوشت حاملگی وی در آینده دور و نزدیک میباشد. دانستن نکات زیر میتواند در حد زیادی از عوارض ناخواسته بیماری بر جنین و مادر و نیز عوارض داورهایی که برای کنترل بیماری بکار برده میشوند بکاهد.
از نظر قدرت بارداری فرقی میان زن مبتلا به بیماری دوقطبی و سالم از نظر روانپزشکی وجود ندارد. حتی علیرغم مصرف داروهای مربوط به کنترل بیماری مانیک دپرسیو باز میتوان حامله شد هر چند که نیاز به مراقبت های بیشتر و شرایطی دارد که در دنباله این نوشته خواهد آمد.
آیا زن مبتلا به بیماری مانیک دپرسیو میبایست باردار شود؟ پاسخ این سوال به برنامه آن زوج برای زندگی خودشان دارد. هر زوجی پیش از صاحب فرزند شدن بهتر است برنامه ای برای بچه دار شدن و فاصله سنی بچه ها داشته باشند. فرد مبتلا به اختلال دو قطبی نیز از این قاعده مستثنا نیست، بلکه نیاز به برنامه ریزی جدی تر و محکمتری دارد. توصیه میشود که پس از ازدواج در بچه دار شدن تعجیل ننمایند.
این بیماری میتواند به دو صورت بر مادر و جنین مخاطره آمیز باشد:
شانس بروز بیماری در مادر باردار نسبت به قبل از حالت حاملگی افزایش نمییابد. همراه با بروز یا عود بیماری، علایم رفتاری در بیمار ظاهر میشود که میتواند برای مادر و جنین وی مخاطره آمیز باشد. بیخوابی، بیقراری، افزایش احتمال سوء مصرف مواد، الکل و سیگار، افزایش رفتارهای پرخاشگرانه از جمله مواردی است که میتواند برای جنین و مادر با خطراتی همراه باشد. در مواردی نیز با بروز هذیان و توهم که ممکن است مربوط به جنین باشد، احتمال بروز رفتارهای خطرناک و آسیب مستقیم به جنین افزایش مییابد.
داروهایی که برای کنترل مرحله افسردگی بیماری مانیک دپرسیو استفاده میشوند عبارتند از داروهای ضد افسردگی، تنظیم کننده های خلق و الکتروشوک (ECT). تنظیم کننده های خلق مانند: لیتیوم، کاربامازپین، والپروات سدیم، لاموتریژین. داروهای ضد افسردگی مانند: سرترالین و فلوکستین و سیتالوپرام. هر چند خطرناک بودن برخی از داروهای فوق الذکر برای جنین به اثبات نرسیده است ولی ترجیح روانپزشکان این است که در دوران حاملگی علی الخصوص در سه ماه اول از تجویز دارو به بیمار خودداری نمایند.
برای تحقق هدف فوق بهترین شرایط این است که زن و شوهر زمان بارداری را از پیش تعیین نمایند و با برنامه قبلی اقدام به داشتن فرزند نمایند. در این صورت ضروری است این تصمیم خود را به اطلاع پزشک معالج خود برسانند تا قبل از بروز حاملگی داروهای مصرفی بیمار به تدریج کم و قطع شود. در این موارد با سپری شدن سه ماه اول حاملگی، در صورت لزوم داروی بیمار مجددا تجدید خواهد شد. در صورت بروز حاملگی در ضمن مصرف دارو، هر زمان که متوجه شدید با پزشک معالج خود برای قطع داروی بیمار تماس حاصل نمایید. هر چند که قطع ناگهانی دارو خطر عود بیماری را بیشتر میدهد ولی بهتر است برای کاهش عوارض دارویی بر جنین داروی بیمار قطع شود. در صورت عود بیماری در سه ماه اول میتوان برای کنترل بیماری از سرترالین، فلوکستین و یا ECT استفاده نمود. خطرناک بودن این داروها برای جنین به اثبات نرسیده است.
الکتروشوک درمانی (ECT)، جزو روشهای درمانی بدون خطر بوده و در صورت عود بیماری در زمان حاملگی بسیاری از روانپزشکان ترجیح میدهند که به جای دارو از ECT استفاده نمایند. پس از سپری شدن سه ماه اول بیماری بر حسب سابقه بیماری و شدت آن و یا بروز حالات خطرناک بیماری در دوره های قبلی بیماری، با وجود اینکه بیماری عود نکرده ولی ممکن است پزشک معالج درمان را شروع نماید. پیشگیری از حالات خطرناک بیماری مهمتر از مصرف برخی داروهای بی خطر و حتی کم خطر برای بیمار است. کم خطرناک ترین داروها برای درمان فاز افسردگی بیماری دو قطبی شامل سرترالین، فلوکستین، لاموتریژین و اولانزاپین میباشند.
چقدر این پست مفید بود؟
برای ثبت روی هر ستاره کلیک کنید
میانگین امتیازات 3.2 / 5. تعداد رای: 115
تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.