در علوم بهداشتی، توانبخشی یا بازتوانی: Rehabilitation فرآیندی است که در آن به فرد توانخواه کمک میشود تا توانایی از دست رفته خود پس از یک واقعه، بیماری یا آسیب را که منجر به محدودیت عملکردی وی شدهاست مجدداً به دست آورد. در توانبخشی بر خلاف پزشکی هیچگونه دارویی تجویز نمیشود و روند بازیافتن تواناییها تدریجی است.
برخی شاخه های توانبخشی فعال در مرکزهای توانبخشی:
آسیبشناسی گفتار و زبان (گفتاردرمانی) جزو رشتههای توانبخشی است که خدمات کلینیکی ارائه داده و عهدهدار ارائه خدمات پیشگیری، پشتیبانی، آموزش، مدیریت و تحقیق در حیطه ارتباط و بلع در سراسر طول زندگی افراد از نوزادی تا پیری میباشد. خدمات آسیبشناسی گفتار و زبان خدماتی هستند در زمینه تشخیص و درمان مشکلات بلع، اختلالات گفتار- زبان و اختلالات شناخت – ارتباط، که منجر به ناتوانیهای ارتباطی میشود.
مددکاری اجتماعی، حرفهای است متشکل از علم، هنر و مهارت و مددکار اجتماعی کسی است که سعی میکند به فرد یا گروه اجتماعی کمک کند تا با مشکلات خود مواجه شوند و به تواناییهای درونی خود پی ببرند. وظیفه مددکار، بررسی و حل مسایل و مشکلات بهداشتی و درمانی مراجعین از جمله مصاحبه، اجرای طرحهای کمکی در رفع مشکل آنان می باشد.
کاردرمانی استفاده از فعالیتهای هدفمند برای جلوگیری از ناتوانی و حفظ سلامتی افرادی است که به نوعی دچار آسیب جسمی، ذهنی یا روانی هستند. از نظر انجمن کاردرمانی آمریکا (A.O.T.A) کاردرمانی عبارت است از استفاده از فعالیتهای هدفمند برای افرادی که در اثر آسیب یا بیماری دچار محدودیت اختلال عملکرد روانی، اجتماعی، رشدی یا اختلالات یادگیری شدهاند، با هدف ایجاد حداکثر استقلال، جلوگیری از ناتوانی و حفظ سلامتی. این حرفه شامل ارزیابی، درمان و مشاوره است.
مراجعه کنندگان به مراکز توانبخشی شامل کسانی هستند که به علت ابتلا به بیماریهای اعصاب و روان مانند اختلال دو قطبی یا اسکیزوفرنیا، سالها است که توانایی روانی آنها شامل قوای شناختی (حافظه، تمرکز فکر، توان برنامه ریزی و تصمیم گیری) و از این قبیل، مهارت اجتماعی، مانند ارتباط با دیگران، حل مسائل جاری در جامعه، استفاده از خدمات شهری، رفت و شد در شهر) دچار نقصان و ضعف شده است. این ناتوانیها منجر به گوشه گیری بیشتر و انزوا بیمار از جامعه میشود. انزوای روزافزون، خود منجر به کاهش بیشتر توان روانی بیماران میشود. این دور باطل باعث میشود که بتدریج بیمار توانایی های لازم را کسب نکند و یا در صورت کسب در سالهای گذشته بتدریج آنها را از دست بدهد. در صورتی¬که بیماری در سنین بالاتر مثلا بالای ۲۵ سالگی شروع شده باشد حالت دوم مصداق بیشتری دارد.
برای درمان بیمار، در قدم اول لازم است اقدامات درمانی مانند بستری (در صورت بروز مرحله حاد بیماری)، درمان دارویی به صورت بستری یا سرپایی در منزل انجام شود. این درمان منجر به کنترل و حذف علایم حاد بیماری میشود. پس از سپری شدن فاز حاد بیماری که یک تا سه ماه زمان نیاز دارد، درمان وارد مرحله جدیدی می شود بنام توانبخشی. همان مرحله ای که به اختصار در پاراگراف اول توضیح داده شد.
توانایی های شناختی و رفتاری و اجتماعی موضوعی نیست که بشود با دارو اصلاح و یا ارتقاء داد. این موارد نیاز به خدماتی دارد که به توانبخشی یا بازتوانی روانی شهرت دارد. این مرحله طولانی و نیاز به زمان بیشتری است و گاهی تا پایان عمر لازم است ادامه داشته باشد.
در افرادی نیز که به هیچیک از اختلالات روانی مبتلا نیستند، تا آخر عمر مرتب در حال یادگیری مهارت های اجتماعی جدیدی می باشند. بدین تربیت موضوع عجیبی نیست که انتظار داشته باشیم که افراد مبتلا به اینگونه بیماریها نیازمند به طولانی بودن دریافت این دسته از خدمات باشند. لیکن فرق ان این است که بیماران به حداقل مهارت اجتماعی و مهارت شناختی نیاز دارند که به زندگی نسبتا مستقل در جامعه دست پیدا کنند و بقیه راه کسب مهارت های لازم برای زندگی در جامعه را خود یاد خواهند گرفت و یا گاهی به این خدمات احتیاج خواهند داشت. بدین ترتیب به حداقل یک تا دو سال وقت برای کسب این توانی ها احتیاج داریم. این نکته را نیز باید در نظر داشت که تمام بیماران به یک اندازه نیاز ندارند بر حسب سن شروع بیماری، میزان تحصیلات، هوش و توانایی های ذهنی، سابقه کسب مهارت های اجتماعی مدت زمان برای توانبخشی متفاوت خواهد بود.
کسب مهارت های اجتماعی. واضح است که این مهارت پس از کسب دانش لازم اصل کار در جامعه و در میان مردم خواهد بود. استفاده از مترو، مکان های عمومی و تفریحی مانند سینما، پارک و رستوران از جمله مواردی است که بر حسب توان مرکز و بیماران در ماه چند جلسه تنظیم و به اجرا گذاشته می شود.
آموزش مهارتهای زندگی روزمره
کسب مهارت های شناختی. تمرین و تحرک قسمت های مختلف مغز با تمرین های کاغذی و کامپیوتری از جمله اقدامات است که برای تک تک بیماران ارائه می شود تا قسمت مختلف مغز به ویژه قسمت پیشانی مغز به تحرک و فعالیت وادار شوند.
ایجاد و توسعه مهارتهای درکی، حرکتی و عملکرد یکپارچگی حس با انجام فعالیت های ورزشی و کششی و تمرین حرکات ظریف جهت اصلاح ناهماهنگی های عضلانی و اصلاح ناکارآمدی های اعضاء بدن.
طراحی، ساختن یا بکار بردن وسایل کمکی
آموزش بیماری، علل و علائم و روشهای جلوگیری از عود بیماری به بیمار و خانواده وی با هدف تسهیل در پذیرش بیماری و رفع دید منفی نسبت به بیمار و بیماری.
آموزش بهداشت فردی، که یکی از علائم بارز این دسته از بیماریها میباشد. کنترل وضعیت سلامت روانی بیمار و هماهنگی با خانواده و ارجاع به متخصص در صورت نیاز. همچنین آموزش انتخاب وسایل نظافتی
کسب مهارت ارتباطی و آداب معاشرت. بر حسب منابع علمی در دسترس در هر هفته جلسات منظمی برای تمرین مهارت های معاشرت، آداب ارتباط فردی، آداب رفتار در جلسات خانوادگی و از این قبیل تمرین می شود. سعی میشود در جلسات از افراد فیلم آموزشی تهیه و به خود آنها نمایش داده شود تا در اصلاح رفتار های مورد نظر تسریع به عمل آید و نیز از روش نقش آفرینی توسط کارشناسان مرکز استفاده میشود.
کسب مهارت حرفهای بر حسب استعداد افراد آنها به معرق کاری، گلیم بافی و نقاشی گمارده می شوند و پس از سپری نمودن مراحل مقدماتی به سازمان فنی حرفه ای برای گذراندن مرحله حرفه آموزی حرفه ای معرفی می شوند تا در انجام کار درآمدزا مهارت لازم را کسب نمایند.
برگزاری جلسات آموزشی و گروه درمانی با خانواده ها. برای استمرار این فعالیت ها در منزل، لازم است خانواده نیز با فعالیتهایی که در مرکز برای بیماران انجام می شود آشنا ودر منزل با آن همراه باشند. ضمنا در مورد خود بیماری آموزش لازم را دریافت نموده و در جلسات با یکدیگر آشنا شده و تجربیات خود را با سایر خانواده ها در میان بگذارند.
استفاده از صنایع دستی که بهطور ویژه به منظور افزایش عملکرد طرح شده است.
چقدر این پست مفید بود؟
برای ثبت روی هر ستاره کلیک کنید
میانگین امتیازات 4 / 5. تعداد رای: 1
تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.